شیطنت های محمدیاسین کاردستش داد
محمدیاسین جوونم امروز رفته بودیم خونه ی بابابزرگ این قدرشیطنت کردی که یک دفعه پرت شدی وسرت خورد به میز تلویزیون وپیشونیت ورم کردبه اندازه ی یک گردوشروع کردی به گریه کردن بابایی سریع روپیشونیت یخ گذاشت تاورمش سریع ترخوب بشه الهی قربونت برم شیطون من. ...
نویسنده :
مامانی
22:58